چهار پاره ، عنواني عام است براي شعري كه از بندهاي چهار مصراعي تشكيل شده باشد و در هر بند، بعضي مصراعها با هم ؛ هم قافيه باشند. مشهورترين شكل چهارپاره كه رواجي عام هم يافته، آن است كه مصراعهاي دوّم و چهارم هر بند، هم قافيه باشند 

 به دیگر تعریف :چهارپاره، از قالبهاى جدید شعر فارسى، متشكل از چند بندِ چهار مصراعى كه در معنا پیوسته و در قافیه مختلف‌اند. حداقل بندها دوتاست و حداكثرى براى آنها تعیین نشده است. قافیه در چهارپاره می‌تواند حالات متفاوتى داشته باشد.

چهارپاره كه "دوبيتي پيوسته" نيز ناميده شده، در دوره هاي نخست شعر فارسي وجود نداشته است. بنا بر نظر مرحوم دكتر يوسفي "سابقه سرودن دوبيتي هاي پيوسته شايد به اوايل قرن نهم هجري ميرسد." ولي اين قالب، بيش ترين رواج را در اوايل قرن حاضر و در ميان شاعراني داشته كه ضمن حفظ مشخصات اصلي قالبهاي كهن، آزادي عمل در انتخاب قافيه را در بيش ترين حدّ ممكن طلب مي كرده اند; و مي دانيم كه چهارپاره حتّي از مثنوي نيز آزادتر است چون شاعر در هر دو بيت(چهار مصراع)، فقط يك بار بايد به دنبال قافيه بگردد (مصراع چهارم را با دومي هم قافيه كند.) در حالي كه در مثنوي، در دو بيت بايد دو قافيه پيدا كند. 

در میان اشعار کلاسیک فارسی، این قالب جدیدترین قالب بوده و پس از مشروطیت در ایران رواج یافته‌است. این قالب شعری از دوبیتی‌هایی با معنای منسجم تشکیل شده‌است. با این تفاوت که بر خلاف دو بیتی معمولاً مصرع‌های اول با مصرع‌های دوم و چهارم هم قافیه نیست و از لحاظ وزن نیز کافیست که مصرع‌ها هم وزن باشندمعروف ترین شعرایی که در این قالب طبع آزمایی کرده‌اند فریدون توللی، فریدون مشیری، مهدی سهیلی و پرویز خانلری می‌باشند.

  بنا بر تعاریف یاد شده چهار پاره ها اشعاري هستند كه هربند آن ازچهارمصراع تشكيل مي شود اما از نظر ارائه مفهوم بندها در طول هم قرار دارند ويك مضمون واحد را ارائه مي دهند.

.شاعراني كه اين قالب را به كار گرفته اند به خاطر نوجويي ها وپيدا كردن راه هايي جديد وايجاد تفنن قافيه اين نوع اشعار را به اشكال مختلف به كار گرفته اند:

 1)فقط مصراع دوم و چهارم را هم قافيه كرده اند:

بلم آرام چون قويي سبك بار

به نرمي بر سر كارون همي رفت

به نخلستان ساحل قرص خورشيد

زدامان افق بيرون همي رفت

2)مصراع هاي اول وسوم به يك قافيه ومصراع هاي دوم وچهارم را در قافيه اي ديگر به كار گرفته اند:

بياييد اي كبوترهاي دلخواه

بدان كافورگون پاها چو شنگرف

بپريد از فراز بام وناگاه

به گرد من فرود آييد چون برف

3)مصراع اول وچهارم به يك قافيه و دوم و سوم رابه قافيه اي ديگر به كار برده اند:

اردوي ستم خسته وعاجز شد وبرگشت

برگشت نه ميل خود از حمله احرار

ره باز شدو گندم و آذوقه به خروار

هي وارد تبريز شد از هر در و هر دشت

بايد توجه داشت نوع اول چهارپاره ها بيش از اشكال ديگر رواج يافت وتا حدود سال هاي 1340كه شعر آزاد نيمايي رواج گسترده يافت رايج ترين ومعمول ترين شكل شعر نو بوده است ودر حقيقت مي توان گفت اين قالب حد وسط شعر سنتي وآزاد نيمايي بود و شاعراني كه هنوز دلبستگي هايي به قالب هاي سنتي شعر فارسي داشتند ونمي خواستند از آن شيوه كاملا دوري كنند آن را برگزيده بودند.