معنی نام کشورهای جهان
توضیح مربوط به نکته زبانی کلاس سوم راهنمایی
شبه جمله
کلمه یا گروهی از کلمات هستند که غالبا برای بیان حالات عاطفی گوینده به کار می روند،مانند حالات درد وتحسین و تعجب وغیره…
به هرصورت شبه جمله ...
به کلماتی گفته می شوند که از لحاظ ساختاری ،ساختمانی مانند جمله ندارند ولی معنایی همانند جمله دارند،به این کلمات شبه جمله می گویند.مثلا
- وقتی میگویید(( آه ))مثل این است که بگویید درد میکشم.
- وقتی میگویید(( به به))مثل این است که بگویید چه خوب است.
طرح درس - دستور
هدف كلي:
با يكي از اجزاي جمله به نام مسند آشنا ميشوند.
هدفهاي جزئي:
1-با فعلهاي ربطي آشنا ميشوند.
2-با جملات ربطي و روش شناخت آنها آشنا ميشوند.
3-با نقش مسند در جمله آشنا ميشوند.
هدفهاي رفتاري:
1-تفاوت جملات ربطي و غيرربطي را توضيح دهند. (شناختي درك و فهم)
2-نقش مسند را در جمله بيان كنند. (شناختي-دانش)
3-اجزاي جمله را بشناسند و آن را مشخص كنند. (مهارتي- اجراي مستقل عمل)
4-تمرينهاي داده شده را با علاقه انجام دهند. (عاطفي-پاسخ دادن)
مدل كلاس: سنتي
روش تدريس: توضيحي – تمرين و تكرار
وسايل آموزشي: استفاده از كتاب – گچ و تخته پاك كن و تابلو كلاس
رفتار ورودي : 1-اهميت زبان فارسي و قواعدش را ميدانند.
2-در سالهاي گذشته و درسهاي قبل با نهاد – فعل و جمله آشنا شدهاند.
3-كلمات ربطي مثل (و ، تا ، كه ....) و نقش آنان را در جمله ميدانند.
نحوه شروع: با سلام و خواندن شعر(به نام خدايي كه جان آفريد- سخن گفتن اندر زبان زبان آفريد)كلاس را شروع ميكنيم- غيبت را كنترل ميكنيم.تكاليف مربوط به درس گذشته دستور را بررسي كرده و اشكالات آنهارا بر طرف ميكنيم.
ارزشيابي تشخيصي: عبارتي را روي تابلو نوشته و از دانشآموزان ميخواهيم تعداد جملات آن را مشخص كنند و سپس از آنها ميخواهيم فعلها را نيز مشخص كنند.
ايجاد انگيزه و معرفي جديد: يك جمله ناقص مانند نمونه (هوا است) روي تابلو مينويسيم و از دانشآموزان ميخواهيم آن را با صداي بلند بخوانند سپس آنها ميگويند كه اين جمله معناي كاملي ندارد بايد با كلمهي ديگري مثل (گرم، سرد...) كامل شود. معلم كلمه سرد را در جاي مناسب جمله قرار ميدهد و ميگويد كلمه سرد مسند است و عنوان درس را پاي تابلو مينويسد.
ارائه درس جديد:( آشنايي با مسند)معلم جملاتي كه از نهاد و فعل تشكيل شده پاي تابلو مينويسد و توضيح ميدهد كه بعضي از جملات از نهاد و فعل تشكيل شده و ادامه ميدهد كه بعضي از جملات علاوه بر اين دو جز اجزاي ديگري نيز دارند مانند درخت سبز است كه بدون وجود آن جز معني جمله كامل نيست. در اين جمله سبز را به درخت نسبت دادهايم هر گاه در جمله فعلهاي ربطي (نسبتي) مثل بود- شد – است بيايد نياز به مسند داريم كه جمله را كامل كند مثل هوا سرد است- كلاس گرم شد كه در جملات ذكر شده سرد را به هوا و گرم را به كلاس نسبت دادهايم. براي شناخت مسند در جملات از عبارت پرسشي چه جور يا چه چيز استفاده ميكنيم پاسخ ما مسند است. مثلا درخت سبز است ميگوييم درخت چه جور است؟-(سبز) كلمه سبز مسند است. در جملاتي كه افعال ربطي وجود داشته باشد هميشه مسند داريم. مسند كلمهاي است كه به نهاد نسبت داده ميشود بوسيله يك فعل ربطي (نسبتي) و سپس نمونههايي را تمرين و تكرار ميكنيم و از دانشآموزان ميخواهيم مثالهايي مختلف بزنند و آن را مشخص كنند.
جمعبندي و نتيجهگيري: اين قسمت توسط دانشآموزان انجام ميشود. و پاسخهاي آنان تكميل ميگردد.
ارزشيابي پاياني: نمونههايي از جملات ربطي روي تابلو مينويسيم و از دانشآموزان ميخواهيم آنرا در دفتر تمرين نوشته و اجزاي آن را مشخص كنند.
تعيين تكليف:
تمرينهاي مربوط به درس را انجام دهند.
از متن درس هشت جملات ربطي و اجزاي آن را مشخص كنند.
معنی شعرهای کتاب فارسی دوم جدیدالتألیف

ص1 : صبح راستین و حقیقی پرده ی دروغین شب را کنار زد و تار و پود دام شیطان را در هم شکست / انقلاب اسلامی ، قدرت ستمگر و دروغین را در هم شکست و چهره ی شیطانی آن را از میان برداشت .
شه مردان ص 9
1- اولین فرد مسلمان و پادشاه آزاد مردان و آزادگی حضرت علی ( ع ) است و سرمایه ی ایمان عشق به علی است
2- به علت دوستی و عشق به خاندان علی ( ع ) زنده هستم و در دنیا همچون جواهری درخشان و ارزشمند هستم
3- سخنان حضرت علی ( ع ) موجب استحکام و قدرتمندی دین اسلام است و موجودات جهان نظم و قاعده ی خویش را از خاندان ان حضرت پذیرفته اند
4- همچون خاک بی ارزش هستم و این محبت به حضرت علی ( ع ) است که مرا چنین ارزشمند ساخته است ( ارزشمندی و این مقام انسانس ناشی از محبت و دوستی با حضرت علی ( ع ) است و این نغمه و شوری که در سینه ی من است به دلیل همین عشق به علی ( ع ) ( از تابش آفتاب وجود حضرت علی ( ع ) پاک و زلالم ) مهر ایهام دارد 1- مهر و محبت2- آفتاب / خورشید
5- هر کسی که از راز و رمز زندگانی آگاه است از اسرار آسمانی و الهی حضرت علی ( ع ) با خبر است .
6- همان گونه که حضرت رسول اکرم ( ص ) فرموده اند : « من شهر علم و علی ( ع ) دروازه ی شهر علم است » و همه ی دنیا تحت فرمان اویند .
7- عشق و محبت زمانی که همراه سختی و ناهمواری باشد دلنشین تر می شود و مانند حضرت ابراهیم ( ع ) در میان شعله های آتش به گشت و گذار در گلستان پرداختن دلنواز است
8- اگر در زندگی نشود آزاد مرد و بزرگوار بود حداقل باید هنگام مرگ دلاورانه و مردانه مُرد و این دلاورانه و شجاعانه مُردن خود عین زندگی و حیات است .
ص 24 : اگر انسان با اصل و نسب ، دارای فضیلت و دانش نباشد ، چنین اصل و نسب و نژادی پست و بی فایده است و آنچه به روح و روان انسان شادابی و سلامتی می بخشد فرهنگ و ادب و هنر است .
ص25 : سه بیت : هر اندازه هم که مطالعه کنی و علم بیاموزی تا وقتی که به آموخته هایت عمل نمی کنی هم چنان نادان و بی دانش هستی
2- کسی که به علم خویش عمل نمی کند ، نه دانشمند است و نه محقق ، بلکه همچون حیوانی است که بارش کتاب است .
3- چنین انسان بی مغزی اطلاعی از دانش و علوم ندارد و فرقی بین هیزم و دفتر نمی گذارد .
ص26 ، دو بیت بالا : ای انسان عاقل ، هر سخنی شروع و پایان و جایگاه خاص خود را دارد پس در میان صحبت دیگران شروع به صحبت نکن // بیت 2- انسان عاقل و با هوش هنگامی صحبت می کند که دیگران چیزی نمی گویند و میان صحبت دیگران سخن نمی گوید
دریای خرد ص 26
1- در دنیا چیزی بهتر از دانایی نیست و در جهان ، سروری و بهتری به دانش است
2- انسان باید دلی استوار و محکم داشته باشد چرا که علم و دین ، نسنجیده و بی هدف نیست .
3- سخن انسان عاقل ، باورکردنی و درست است اما انسان نادان هر چه بیان کند کسی باور نمی دارد
4- صحیح نیست که از فرد نادان بخواهیم در امری داوری و قضاوت کند در حالی که در دنیا چیزی جز علم و دانش و اگاهی شایسته ی امر داوری و قضاوت نیست
5- از عقل و دانایی که همچون دریایی پهناور و وسیع است می توان مروارید صید کرد .
6- از نادانی و کم خردی به خداوند پناه می برم چرا که نادانی منجر به بد ذاتی و پلیدی می شود
7- ای انسان عاقل در مسیر فراگیری دانش ، تنبل و تن آسایی بدترین ضرر و زیان است .
فروغ دانایی ص 39
1- کتاب دوست و رفیقِ هنگام تنهایی انسان است و روشنایی و نور و دانایی است .
2- کتاب استادی است که منتی بر انسان ندارد و نیاز به دستمزد و پاداش هم ندارد و با علم و آگاهی که به تو می بخشد در هر لحظه تو را به خواسته هایت می رساند
3- درون کتاب همانند غنچه ی گل ، برگ برگ است ( پر از ورق ) و هر برگ آن ارزشی برابر با یک سینی مروارید و گوهر دارد
4- کتاب به بیان نکات باریک و لطایف ظریف می پردازد . هزاران معنی و مفهوم ارزشمند و جواهر مانند را به ما می شناساند
5- برخی کتاب ها به بیان راز و رمز های الهی قرآن می پردازد و بعضی از آنها راز و رمزهایی را از زبان پیامبر بیان می دارند
6- گاهی کتاب در باره ی گذشتگانی که دیگر نیستند و از بین رفته اند سخن می گوید و گاهی از آینده خبر می دهد
7- هر نوع کتاب را با هر نیتی که می خوانی و به رهنمود های آن عمل می کنی از ارزش کتاب و کتاب خوانی غافل مباش و قدر آن را بدان / از مقصد اصلی انسانها که رسیدن به خداوند است غافل نباش / مقصد اصلی دارای ایهام : 1- کتاب ، ارزش کتاب 2- خداوند ، رسیدن به مقام قرب الهی
نگارنده ی زیبا ص 57 :
1- آیا می بینی خداوند بلند مرتبه این دنیا را به زیبایی و دلربایی خلق کرده است و همه چیز را زیبا رقم زده است
2- خداوند صاحب هر دو جهان است همان کسی که نه به شریک و همانند احتیاجی دارد و نه نیازمند کسی است
3- خداوندی که هر موجودی را به گونه ای خلق می کند و برای همه ی موجودات جفت قرار می دهد در حالی که خودش خلق شده نیست و به جفت و همتا هم نیازمند نیست
4- خداوند ، کارگاه آبادانی هم چون زمین ساخته است و بارگاهی همانند آسمان را به وجود آورده است .
5- در این دنیا هر چه که هست چه زشت و چه زیبا همه مخلوق خداوند است ؛ اما نه ، خداوندی که خود زیباست ، زشتی خلق نمی کند ، پس هر آنچه خداوند خلق کرده است زیبا ی دلنشین است .
صورتگر زیبا ص 58
1- به راستی کسی نمی داندکه در فصل بهار این همه زیبایی و دلربایی چگونه و از کجا به وجود می آید .
2- وقتی که از خاک سرد و بی روح و غمناک و تاریک در فصل بهار این همه گل های خوب و زیبا و دلربا بیرون می آید ، عقل انسان سرگشته و متعجب می شود
3- چگونه است که نمی پرسی این همه شکل ها و تصاویر زیبا از کجا و چگونه به وجود می آیند و چرا در جست و جوی آن نیستی که این شکل های زیبا چگونه پدید می آیند .
4- رعد و برق آسمان از شوق و اشتیاق چه چیزی چنین مستانه می خندد و ابرهای آسمان به خاطر دوری و هجران چه کسی چنین گریه می کنند .
5- بیندیش آن نقاش چیره دست کیست که بدون اینکه از کسی تقلید و الگو برداری کند صور تهای زیبا و بی نقص در این دنیای بیکران به وجود می آورد .( خالق دنیا و موجودات گوناگون آن کیست )
سرمایه ی خوبان ص 65
1- سه مصراع : سعی کن همیشه با ادب باشی زیرا تکلیف و وظیفه ی جوانان با ادب بودن است و تفاوت میان حیوان و انسان هم ادب است راحتی روح بانوان و آنچه باعث آراستگی مردان می شود ادب است
2- همواره مؤدب باش زیرا ادب دارایی انسان های نیک سرشت است و همه جای کلام خدا هم بر مؤدب بودن تأکید دارد // مصراع : آیه آیه ... معنای دیگری هم می تواند داشته باشد : ادب مانند آیه های قرآن در همه جا با ارزش و مهم است
3- سه مصرا ع بعدی : همیشه ادب داشته باش تا بتوانی از این طریق در همه جا نفوذ کنی ( در دل مردم جای بگیری ) و در روز قیامت روسفید و سربلند باشی و مانند حضرت یوسف ( ع ) که از میان چاه به پادشاهی رسید به جایگاهی رفیع برسی
4- سه مصراع بعدی : اگر می خواهی درهردو دنیا همواره شاد و خرم باشی و همه از سخن تو لذت ببرند و خوشحال شوند و فکر و خیالت از هر گونه غم و غصه راحت باشد ...
5- سه مصراع بعدی : انسان بی ادب از بخشش خداوند بی نصیب می ماند از روی نادانی و بدبختی خود را به نابودی می کشاند از حکایات و سخنان و احادیث برای ما روشن شده است که :
6- سه مصراع بعدی : آنچه آشکار کننده و بیانگر دین اسلام است دانش و ادب است و شرح و توضیح دادن این مسئله در این جا به درازا می کشد . چقدر خوب است که ابزار سنجش ما ، تجربه و آزمایش باشد . ( تجربه به خوبی ارزش مؤدب بودن را نشان می دهد .// مصراع آخری از حافظ است مصراع بعدی این است : .تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
7- بیت محک : بهترین وسیله ی تشخیص کافر و مسلمان هم همین ادب است . ادب نشانگر مسلمان بودن است و سرتاسر قران کریم بر با ادب بودن تأکید می کند .
8- سه مصراع آخر : انسان باید دانش و شناخت و ادب داشته باشد و برای راحتی و شادی روح انسان ادب لازم است گر چه برای به دست آوردن دانش و اگاهی باید رنج و زحمت و سختی کشید
پند پدر ص 83
1- از آن جا که من خواهان خوشبختی و سعادت تو هستم به آنچه می گویم گوش فرا ده و آن را به یاد بسپار
2-از خواب سحر گاهی دوری کن و در تمام عمر خود سحرخیز باش و زود از خواب برخیز
3-با تمام وجود به مادرت خدمت کن و با او با خوشی و مهربانی رفتار کن
4-به سخنان پدرت گوش فرا بده و مؤدبانه با او رفتار کن
5-هنگامی که پدرو مادر از تو راضی باشنددر آن صورت خداوند هم از تو راضی و خشنود خواهد بود
6-اگر مؤدب و تمیز باشی در آن صورت نزد همگان گرامی و مورد احترام خواهی بود
7-تلاش کن تا هر چه معلم به تو می گوید با سرعت و به خوبی یاد بگیری
8-مبادا سخن دروغی بگویی همیشه راستگو باش حتی اگر موجب ضرر و زیان تو باشد
9-هر شب هنگام خواب و زمانی که لباس خواب به تن می پوشی در مورد آنچه به تو گفتم تفکر کن
10- فکر کن که در آن روز چه مطلب آموزنده ای آموخته ای و چه چیزی به دانش تو افزوده شده است و از اعمال خود چه نتیجه و بهره ای برده ای .
11- روز ی که در آن کار مفیدی انجام نداده ای جز عمر خود به حساب میاور
آزادگی ؛ ص 93
1- شخص پیری لباس پشمی خشنی پوشیده بود و کوله باری از خار را با خود حمل می کرد .
2- آن پیرمرد باهر قدمی که برمی داشت خدا را شکر می کرد
3-ای خدایی که این روزگار و آسمان رابرافراشته ای و ای کسی که آرامش دهنده ی دلهای غمگین هستی
4-وقتی که ازسر تا پای خودرا نگاه می کنم می بینم که همه نوع بزرگواری در حقم کرده ای
5- خوش بختی و سعادت را در مقابل چشمان من قرار داده ای و ارجمندی و بزرگی رامانند تاج بر سر من نهادی
6-من در حدی نیستم که بتوانم از عهده ی شکرگزاری و سپاس های تو برآیم
7-نوجوانی در حالی که اسب غرور را می راند به پیر نزدیک شد
8-جوان ستایش پیرمرد را شنید و به او گفت : ای پیر کودن خاموش شو
9-تو خار بر پشت نهاده ای و به سختی راه می روی ! بخت و اقبال و عزتت کدام است ؟
10-تو عمرت رادرخارکشی به سربرده ی و هنوز تفاوت خواری و سربلندی را نمی دانی ( زندگی را تلف کرده ای و بیهوده گذرانده ای)
11- پیر گفت چه سربلندی ازاین بهتر که محتاج به کسی چون تو نیستم
12-که ای فلانی به من صبحانه یا شام بده و یا نان و آبی که بخورم
13-خدا را شکر می گویم که مرا خوار و ذلیل نساخت و به شخصی پستی چون تو گرفتار نکرد
14-با وجود فقر و نداری خداوند به من آزادی و آزادگی بخشید ( آزادی : در گذشته به معنی : شکرگزاری و آسودگی )
ص 101
دو بیت : در این دنیا خوشحالی و شادمانی من ناشی از همان خدایی است که دنیایی با این همه زیبایی و خوشی خلق کرده است و عاشق سراسر گیتی هستم چرا که همه ی دنیا مخلوق خداوند است .
بیت دو : با عشق و علاقه و شیرینی زهر را می نوشم ( هر سختی و رنجی را می پذیرم ) زیرا معشوق زیبا روی من آن را تعارف می کند و هر دردی که از جانب معشوق باشد با دل و جان و با میل و رغبت تحمل می کنم و می پذیرم زیرا درمان همه ی دردها همین معشوق زیبا روی من است . ( سر منشأ همه چیز چه خوب و چه بد خداوند است )
ص 104
ستاره ای در آسمان هستی پدیدار شد و در این دنیا ارجمند گردید و برای دل های پریشان یار و همدم شد . رسول اکرم ( ص ) به عنوان برگزیده ترین انسان پا به هستی نهاد .( این بیت در مورد رسول اکرم ( ص ) است .)
ص 112 ؛ دوبیت
ای هد هد : ای باد صبا تو را به عنوان پیک به سرزمین سبا ( به عنوان پیک حضرت سلیمان ) می فرستم ببین که چه قدر و ارزشی به تو داده ام و تو را به کجا می فرستم / باد صبا نماد پیغام رسانی بین عاشق و معشوق است )
بیت 2- پرنده ای چون تو ( انسان ) حیف است که در این ماتمکده ی خاکی ( زمین / دنیا ) باشد بنابراین تو را به سمت سرمنشأ عشق و وفاداری می فرستم ( جایگاه خاکی را به سوی جایگاه ابدی و معنوی ترک کن )
ص 122 ؛ خوشا مرز ایران
1- چه خوش است سرزمین ایران که مرزهایش نسیم خوش عطر و عنبرین دارد و خاکش همچون طلا و نقره ارزشمند است
2- آب و هوای ایران با طبع انسان سازگار است و سرزمینی پر از شادی و خوشحالی است
3- ایران همچون بهشت پر از نقش و نگار و زیبایی است و در حالی که در قسمتی از آن فصل زمستان و سرماست در بخش دیگری بهاراست و سرسبزی و خرمی
4- اگر از استان فارس بگویم آنجا همچون بهشتی زیباست و حدود آن دلنشین و دلرباست
5- در سمت دیگر ایران ، اهواز قرار دارد که طبیعت آن همانند بهشت ، سرسبزی و شادی و شاد کامی است
6- اگر در باره ی کرمان شعر بگویم بسیار بجا و شایسته است ؛ زیرا آب و هوای آنجا همانند هندوستان است
7- در نظر یک انسان شکوهمند و سربلند رود هیرمند مثل رود نیل است که در سیستان جاری است .
8- خراسان به سبب وجود حرم حضرت رضا ( ع ) در آن ، از صحرای ختن چین هم خوش بو تر است و خاک آن سامان همانند مشک خوش عطر است .
9- اصفهان شهری است که در دنیا نظیر ندارد و هر کس این حقیقت را نداند بی شک فردی بی عقل و نادان است .
10- سرزمین اراک زیبا ترین شهر جهان است که تمام خاک آن پراکنده کننده ی عطر خوش و مشک است .
11- از زمان پادشاهی چون جمشید و کاووس ( از عهد باستان ) سرزمینی به خوبی شهر ری وجود نداشته است و ندارد
12- آذربایجان مانند جواهر گرانبهاست که از تمدن های روم و شام که از گذشته معروف بوده اند نیز برتر و بهتر است
13- اگر قدم بر رشت و مازندران بگذری همه جا را پر از سرسبزی و خرمی می بینی
14- همه ی بوستان هایش پر از گل و شکوفه است و باغ هایش پر از گلهای لاله و سنبل است
ص 136 ؛ وطن ما :
1- میهن برای ما همانند مادرمان است و ما باید از مادر خود نگهداری کنیم
2- خدا را شکر و سپاس که از همان کودکی درس وطن دوستی می خوانیم
3- از آن جا که وطن دوستی نشانه ی ایمان و اعتقاد است قطعاً ما انسان های با ایمانی هستیم
4- اگر دشمن به وطن ما دست درازی کند با دل و جان و با تمام وجود به پاسداری از آن بر می خیزیم و در راه وطن جان می بازیم .
ص 141 : فصل هشتم : ماه روشنی اش : ماه نور و روشنی خویش را به تمام آسمان می بخشد و تاریکی ها و لکه های سیاه را در خودش نگه می دارد . مقصود شاعر این است که مانند ماه باشیم که خوبی و روشنی و نیکی را به دیگران می دهد و در عوض پلیدی ها و زشتی ها را در درون خود نگه می دارد و آشکار نمی سازد
پرنده ی آزادی ص 142
محمد مانند پرنده ای کوچکی از ترس گلوله باران در آغوش پدرش خزیده است . پدر جان ، مرا پنهان کن که من در برابر توفان گلوله ناتوانم ( مقصود از دوزخ آسمان : باران گلوله ی دشمن و مقصود از تیرگی : ظلم و ستم است .) محمد فرشته ی کوچکی است که در برابر تیر رس شکارچی بی رحمی قرار دارد . چهره اش مثل خورشید تابناک و قلبش مثل سیب قرمز است . اما شکارچی ممکن است به جای کشتن او پیش خود تصور کند : حالا او را رها می کنم و سال ها بعد زمانی که در برابر من سرکشی کرد و اطاعت نکرد آن گاه او را می کشم . او در سایه ی خود تنهاست : او در سرزمین و وطن خود تنهاست و فریاد رسی ندارد . اما محمد از تیره ی پیامبر خدا ( ص ) و مسلمان است . پس به جرمی مسلمانی کشته می شود و به بهشت می رود ( اشاره به مسلمان بودن فلسطینی ها و این که فلسطین سرزمین وحی و محل ظهور پیامبران بوده است .)
نمونه درس آزاد فارسی جدید التالیف دوم راهنمایی
خداوند نگاه مهربانش را به زمین دوخت برای ثانیه های پاییزی ،فرشته ای را با سبد سبد، محبت به زمین فرستاد.ستاره ای از جنس سادگی ،در سال ۱۳۴۱در شهر کاشمر،شهر شیر در زنجیر،شهید سید حسن مدرس ،در آغوش خانواده ای مومن به دنیا آمد.که نام اورا علیرضا نهادند.
دوستان دوران مدرسه ی او ،پس از سال ها ،هنوز وی را با تحرک و جنب و جوش و لبخندی نمکین بر لب ،به خاطر می آورند.دانش آموزی که بیش از سن خود می فهمید.او با بهره گیری از جلسات مذهبی با معارف دینی و اوضاع سیاسی و اجتماعی آشنا گردید.کتابخانه ای در منزل تشکیل داد که بیشتر اعضای آن نوجوانان بودند که تعداد زیادی از آنان ،در جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند.
او به پدر و مادر بسیار احترام می گذاشت و هر کلمه ای که می گفتند ،اجرا می کرد.با شروع جنگ تحمیلی ،علیرضاجزءاولین گروهی بود که از شهرستان کاشمر،به جبهه ها اعزام شد.آن بزرگوار نگین زیبایی بود که در زمینه ی جنگ مین و انفجارات ،گام بر می داشت..فکری خلاق و پویا داشت و جنگ افزار های مورد نیاز را ،طراحی می کرد.بسیاری از بسیجی های زبده از شاگردان او بودند.اگر یک چیز کوچک بلد بود سعی می کرد آن را به دیگران آموزش دهد.برای یادگیری و یاد دادن،کوشا و از بیکاری و اتلاف وقت بیزار بود.
روز شنبه سیزدهم ،دی ماه شصت و پنج ،به اتفاق دوستانش ،هنگام خنثی کردن بمب در بیرون شهر باختران به سوی معبود خویش شتافت.یاد و نامش را گرامی می داریم و می گوییم :
نه راز ،نه قصه،نه رویایی دور تو خورشید زیبایی برای پنجره ی کوچک من
خود ارزیابی:
۱-شهید علیرضا عاصمی در دوران نوجوانی چه ویژگی هایی داشت؟
۲-چرا شهید علیرضا عاصمی را نگین تخریب نامیده اند؟
۳-نام شهید چه احساسی در شما ایجاد می کند؟
۴-...........................................................
دانش های زبانی و ادبی:
نکته ی اول:
پنجره ی کوچک نگین تخریب مدرسه ی شاهد
هرگاه دو کلمه به وسیله ی (کسره یا ی )به هم مربوط شوند ،در اصطلاح ترکیب می گویند.
در دستور زبان فارسی دو نوع ترکیب وجود دارد:
۱-ترکیب وصفی(موصوف+صفت) ۲-ترکیب اضافی(مضاف+مضاف الیه)
راه شناخت ترکیب وصفی از اضافی:
۱- صفت (تر و ترین )می گیرد ولی مضاف الیه نمی گیرد.۲-بین صفت و موصوف می توان کلمه ی «بسیار»را آورد.۳-(کسره یا ی) بین ترکیب را بر می داریم و به عوض آن ویرگول می گذاریم و در آخر فعل (است یا هستند )می گذاریم اگر جمله معنا داد ترکیب وصفی است وگرنه ترکیب اضافی می باشد.
نکته دوم :
«مسلم اول شه مردان علی است.»
در این مصراع ،شاعر از حضرت علی (ع) تعبیر به «شه مردان» نموده است. نویسندگان و شاعران برای ان که نوشته ی خود را ،زیباتر کنند تا بیشتر در خواننده اثر بگذارد. از چنین تعبیرهایی استفاده می کنند.
مثال:ماه ..................... عروس آسمان
کار گروهی :
۱- نام دو یا سه تن از شهیدان شهر یا محله ی خود را در گروه نام ببرید.
۲-در گروه بررسی کنید تعبیرهای زیر برای چه کسانی به کار برده برده شده است؟
ساقی کوثر : معمار انقلاب: سالار شهیدان : آشپز زاده ی وزیر:
نوشتن:
۱-برای کلمات زیر تعبیر های مناسب بنویسید.
خورشید: شیر: آمریکا:
۲- برای هر یک از صفت های زیر ،موصوف مناسبی ،انتخاب کنید.
خوشبو-سفید-سیاه-گرم-بلند-مهربان-هوشمند-ضخیم-خنک-روشن-خصوصی-خوشبخت-زیبا-باهوش-شیرین-سخت-نمکین-مومن-پیروزی
۳-برای هر یک از اسم های زیر،صفت مناسبی ،انتخاب کنید.
نگاه فرشته نگین کاشمر فکر
۴- ترکیب های وصفی و اضافی را مشخص کنید.
پنجره ی کوچک گریه ی امیر ماه مجلس
کاشف الکل نوجوان باهوش دامن کوهسار
۵- چرا شهید مدرس را «شیر در زنجیر» نامیده اند ،دریک بند شرح دهید.
۶-در این بیت کدام آرایه ی ادبی به کار رفته است ؟یک ترکیب وصفی و یک ترکیب اضافی بیابید.
رقص شکوفه می زند شاخه ی خشک انتظار
تاب به شاخه می دهد ،ناز نسیم این بهار
املا:
- دو کلمه ی «گزار و گذار » را نباید به جای هم به کار برد.زیرا «گزار »به معنای انجام دادن و به جا آوردن است و «گذار » به معنای قرار دادن ،گذاشتن و نهادن است.
-در گذاشتن نقطه و دندانه ،دقت نمایید.
سبک ها و مکتبهادر نثر فارسی
مقدمه
نثر، در لغت به معناى پراکندن و افشاندن است و در اصطلاح ادببه معنى سخنى مىباشد که مقید به وزن و قافیه نبوده و نویسنده بهوسیله آنمکنونات ذهنى خود را به خواننده منتقل مىنماید.
معنی لغوی نثر:"پراکنده، سخن پاشیده و غیرمنظوم" است. در اصطلاح ادب نثر به نوشتار یا گفتاری اطلاق می شود که در قیاس با شعر از نظم و ترتیبی که لازمه کلام منظوم است، یعنی از وزن و قافیه خالی باشد و با بحور عروضی مطابقت نکند.
نثر، چون از قیود وزن و قافیه و بحور عروضی، همچنین در اغلب موارد از تخیلات شاعرانه خالی است، وسعت میدان آن برای بیان هر گونه فکری مناسبتر از کلام منظوم است و شاید به همین دلیل باشد که انواع دانشهای بشری و اندیشه های فلسفی، دینی، سیاسی، تربیتی و اجتماعی در قالب نثر اظهار شده و به رشته تحریر در آمده است.
انواع نثر در زبان فارسی
با توجه به شیوه کاربرد واژگان و نوع ابزارهای بیانی که نویسندگان در نوشتن مطالب خود دارند، شاید دقیقتر این باشد که نثر فارسی را به اقسام زیر تقسیم کنیم:
1- نثر مرسل یا ساده
نثرى را گویند که سجع نداشته باشد و کلمات آن آزاد و خالى ازقید خاص باشند. نوشتههاى معمولى و از جمله کتبى چون سفرنامه ناصرخسرو وکیمیاى سعادت و تاریخ بیهقى و اسرارالتوحید و تذکرةالاولیاء همه نثر مرسلاند.
نثر مرسل یا ساده نوشته ای است که از صنایع لفظی و معنوی و سجع عاری باشد. در این نوع از نثر، نویسنده مقاصد خود را در کمال سادگی و بی پیرایگی می نویسد و از استعمال کلمات و عبارات هماهنگ و واژه ها و اصطلاحات مهجور اجتناب می کند. نمونه های فراوانی از نثر مرسل و ساده را در آثار دوره اول نثر فارسی (قرن چهارم و نیمه اول قرن پنجم)، همچنین در اغلب نوشته های نویسندگان معاصر می توان یافت.
2- نثر مصنوع
که خود به دو نوع تقسیم می شود:
نثر مسجع یا موزون
نثر مسجع نثرى است که جملهها و عباراتى قرینه در آن داراىسجع باشند. سجع در نثر به منزله قافیه در شعر است.
سجع نیز خود بهسه نوع تقسیم مىشود، سجع متوازن، سجع مطرف و سجع متوازى.
در این نوع از نثر، نویسنده کلمات هموزنی را به نام سجع- نظیر قوافی اشعار- به کار می برد و جملات نوشته خویش را با قرینه سازی آهنگین می کند.
نظیر عبارات ذیل از مقدمه کنزالسالکین خواجه عبدالله انصاری.
"عقل گفت: گشاینده در فهمم، زداینده رنگ وهمم، پا بسته تکلیفاتم، شایسته تشریفاتم، گلزار خردمندانم، افزار هنرمندانم.....
عشق گفت: دیوانه جرعه ی ذوقم، بر آرورنده شوقم، زلف محبت را شانه ام و زرع مودت را دانه ام"
نمونه های زیبای نثر مسجع را در آثار خواجه عبدالله انصاری(396- 481هـ) و کتابهایی نظیر، تفسیر کشف الاسرار (سال تالیف 520 هـ) ترجمه ابوالفضل میبدی، اسرار التوحید فی مقامات ابوسعید ابوالخیر، تألیف محمد بن منور (بین 553 تا 559 هـ) کلیله و دمنه بهرامشاهی، ترجمه و تحریر: ابوالمعالی نصرالله بن محمد عبدالحمیدمنشی، تذکره الاولیا فرید الدین عطار نیشابوری، گلستان شیخ مصلح الدین سعدی و غیره، می توان یافت.
از میان کتابهای مزبور، گلستان سعدی از ویژگی خاصی برخوردار است زیرا در آن شیوه مختلطی از نثر مرسل با نثر موزون مسجع به کار رفته است و چون از لحاظ زیبایی و روانی و بلاغت در بیان ممتاز می باشد لذا پس از سعدی مورد تقلید عده ای از نویسندگان قرار می گیرد و آثار متعددی مشابه این کتاب نوشته می شود که مهمترین آنها بهارستان اثر عبدالرحمن جامی، روضه خلد (تألیف 737) نوشته مجد خوافی و پریشان، تألیف میرزا حبیب الله شیرازی متخلص به قاآنی و منشآت قائم مقام است.
نثر مرسل نثری است ساده و روشن با جملات کوتاه که از لغات مهجور عربی خالی است. در این نوع نثر از مترادفات استفاده نمی شود. توصیفات کلی و کوتاه است و بیشتر به امور بیرونی معطوف است. به نثر مرسل، نثر سبک خراسانی، نثر بلعمی و نثر دوره ی اول نیز می گویند.
بهترین روش آموزش انواع متمم ( اسم – قید – فعل )
متمم یعنی تمام کننده و کامل کننده .در کتاب زبان فارسی دبیرستان از سه نوع متمم ( فعل ، قید و اسم ) صحبت شده است . دانش آموز حتی اگر اطلاعات دانشی فراوان از این نوع متمم ها داشته باشد ، در حین کاربرد و تشخیص آنها دچار شک و تردید می شود .
دانش آموز برای ورود از این دریچه های کوچک ولی مهم جمله، باید شناخت در قسمتی از کل ساختمان جمله و اجزای آن داشته باشد . تا بتواند مسیرهای اصلی را طی کند . در غیر این صورت برای باز کردن این گره ها از کلید مناسب بهره مند نخواهد شد .
آموزش امر تدریجی است . زمانی که در مراحل اولیه از فعل جمله اطلاعات کافی کسب شود ، به راحتی اجزای اصلی جمله شناخته می شود و در این میان مهمان های ناخوانده ( مثل قیدها ) نیز چهره می گشایند .
نمودارهای نمایش دهنده ی اجزای اصلی سازنده ی جمله ها هستند که به طریق عملی اجزای اصلی را در خود نشان می دهند و قیدها را از خود می رانند . تدریس همه ی این مراحل نیاز به استفاده از نمودار دارد . نمودار ها در واقع همان کارهای یک آزمایشگاه دقیق علمی را برای دانش آموزان انجام می دهند .
طریقه ی آموزش جمله و اجزای آن
به دانش آموزان تاکید می کنیم که برای شناخت جمله باید به فعل توجه کنند. فعل را به گذرا و ناگذر تقسیم می کنیم . چند فعل ناگذر را مثال می آوریم .( با استفاده از تابلو یا پاورپوینت ) و از گروه های دانش آموزان می خواهیم برای هر کدام یک جمله مثال بزنند . با آوردن مثال ها بر روی تابلو، دانش آموزان به این تعریف دست می یابند که فعل ناگذر از فاعل ،گذر و برروی چیز یا فرد دیگری عمل نمی کند و یا تأثیر نمی گذارد .
انواع فعل های گذرا به مفعل و متمم و مسند و .... را این گونه یادآوری می کنیم:
ابتدا جدول هایی را از هر نوع فعل در اختیار گروه های دانش آموزان قرار می دهیم و از آن ها می خواهیم ، آن فعل ها را حفظ کنند و سپس از یکدیگر بپرسند و به این ترتیب کاملاً به خاطر بسپارند که به عنوان مثال ، فعلِ « است » گذرا به مسند است و یا فعلِ « ترسید » حتماً به متمم نیاز دارد و ... سپس با مثال های بسیار ساده که از جانب دانش آموزان بیان می شود، اجزای جمله آموزش داده می شود . با این مثال ها از دانش آموز انتظار می رود مفهوم گذرا بودن را کاملاً بفهمند .
در این میان می توان از دانش آموزان کمک گرفت . از دو دانش آموز دعوت می کنیم در مقابل دانش آموزان جملات نوشته شده را نمایش دهند . به عنوان مثال :
« فاطمه کتاب را به مریم داد.»
اگرکتاب یا مریم حذف شود ، کار دادن انجام نمی گیرد . پس فعل دادن علاوه بر مفعول به متمم نیاز دارد .( در تمام این موارد می توان از نمودارها که به پیوست ارسال می شود کمک گرفت.)
دانش آموز با شناخت انواع فعل ها به نتایج زیر دست خواهد یافت .
1 – فعل هایی را که نیاز به متمم فعل دارند ، خواهد شناخت .
2 – فعل هایی را که نیاز به متمم فعل ندارد ، خواهد شناخت .
نکته : به دانش آموزان تاکید می کنیم که اگر فعل به متمم فعل نیاز داشت، فقط با یک حرف اضافه خاص می آید و اگر با دوحرف اضافه بیاید، دو معنی متفاوت دارد .
سوال می کنیم : ترسید ... ؟ پاسخ دانش آموز : از
:پی برد ... ؟ : به
:پرداخت ... ؟ : به
و اگر با دو حرف اضافه بیاید معنی های متفاوت دارد .
از ... آموخت = یادگرفت
به ... آموخت = یاد داد
برای درک بیشتر، از افعال ناگذر مثال هایی می نویسیم و از طریق مقایسه مطلب را بیشتر توضیح می دهیم . با آوردن فعل های ناگذر در جمله های مختلف ثابت می کنیم که فعل ناگذر چون با حرف های اضافه مختلف می آیند و در هر مورد معنی آن ها تغییر نمی کند ، به متمم فعل نیاز ندارد .
مثال : فاطمه به کلاس رفت . / فاطمه تا کلاس رفت . / فاطمه از کلاس رفت . /
متمم قید و متمم اسم
با شناخت فعل هایی که به متمم نیاز دارند و کنار گذاشتن متمم چنین فعل هایی ، بقیه ی متمم ها یا متمم قیدی هستند و یا متمم اسم .
متمم قید :
اگر متمم از جمله حذف شود و در معنی خللی وارد نشود ، آن متمم، قید خواهد بود .
از گروه های مختلف دانش آموزان می خواهیم با فعل هایی که از گروه فعل های ناگذر و گذرا به مفعول می دهیم جملاتی بسازند . که در آن ها متمم وجود داشته باشد . مثال هایی را انتخاب می کنیم که متمم قیدی داشته باشد و آنها را بر روی تابلو می نویسیم .
« علی در صبح پنجره را باز کرد . » و سپس متمم را حذف می کنیم ← علی پنجره را باز کرد.
در جمله ی دوم اجزای اصلی وجود دارد و جمله مبهم نیست . نمودار جمله را رسم می کنیم و می بینیم که متمم قید از فیلتر نمودار می گذرد و در آن جایی ندارد . ( از نمودارهایی که در اختیار بچه ها قرار داده ایم استفاده می کنیم.)
متمم اسم :
اگر متممی را از جمله حذف کنیم و در معنی جمله خللی وارد شود یا متمم فعل است و یا متمم اسم . دانش آموزان فعل هایی را که به متمم نیاز دارند کاملاً می شناسند . ( البته ما این اطمینان را در آن ها ایجاد می کنیم . )بنابراین در جمله ای که فعل به متمم نیاز ندارد ، قطعاً یکی دیگر از اجزای جمله مثل نهاد ، مفعول ، متمم ، مسند و ... ارتباط نامرئی با این متمم دارند که اجازه ی جدا شدن آنها را از جمله نمی دهند .
با بچه ها شروع به کشف آن منبع اتصال می کنیم .
این بار بهتر است از فعل های ربطی استفاده کنیم و مثالهای را بر تابلو بنویسیم.
آشنایی باعلوم قرآنی مفید است .
سوال از دانش آموزان : فعل جمله گذرا است یا ناگذر ؟ پاسخ : گذرا
:گذرا را به چه جیزی ؟ : به مسند
: آیا این فعل به متمم نیاز دارد ؟ : خیر
متمم این جمله، متمم فعل نیست. از دانش آموز سوال می کنیم چه نوع متممی است ؟ معمولاً اکثریت بدون اندیشه خواهند گفت : « متمم قیدی است. »
در این جا معلم و یا بعضی از دانش آموزان مستعد بلافاصله سوال می پرسند :« پس چرا با حذف متمم جمله مبهم است ؟» با مشخص شدن این ابهام، برای دانش آموزان توضیح می دهیم که آشنایی نیز مانند بعضی فعل ها با یک حرف اضافه ی خاص می آید و به متمم نیاز دارد و چون آشنایی اسم است، به آن « متمم اسم » می گویند. در این مرحله از دانش آموزان می خواهیم که آشنایی یا آشنا را در جمله های مختلف به کار ببرند .
مثال : حسین با علی آشناست .
: من خواهان آشنایی با دانشمندان معاصر هستم .
با این مثال ها دانش آموز پی می برد که آشنا و آشنایی همیشه با « با » می آید. از دانش آموز سوال می کنیم که کلمات زیر با چه حروف اضافه ای همراه هستند .
معلم : رسیدگی ... ؟ دانش آموز : به
: مراجعه ... ؟ : به
: تسلط...؟ : بر
:دقت ... ؟ : در
:مهارت ... ؟ :در
این جا نیز از نمودارهایی که در اختیار دانش آموزان است ، مثال آورده می شود که در آن متمم های اسمی در کنار گروه های اسمی در نمودار قرار می گیرند .
نتیجه گیری :
برای شناخت متمم ها باید فعل ها و در نتیجه اجزای اصل جمله شناخته شود و دانش آموز ارتباط متمم ها را با فعل و اسم ها تشخیص دهد و به نیاز فعل ها و بعضی از اسمها به متمم ها پی ببرد . در این میان اگر جمله متممی وجود داشته باشد که با هیچ یک از اجزای جمله ارتباطی نداشته باشد، متمم قید است. برای تدریس همه این موارد نمودارها یک وسیله کمک آموزشی مناسب هستند.

با نام و یاد او