شيوه و واژه هاي نقاشي
اكسپرسيونيسم | Expressionism | شيوه اي در هنر (نقاشي، پيكر تراشي، ادبيات، سينما) كه در اين شيوه، هدف انتقال عواطف و احساسات دروني هنرمند به جهان خارجي است. |
امپرسيونيسم | Impressionism | شيوه اي در هنر نقاشي كه پايه اش تاثرات بصري گذراي هنرمند است، مونه، رنوار، مانه، پيساور، سيسله سزان، دگا، گيومن و موريزو از پايه گذاران اين شيوه هستند. |
پالت |
| تخته شستي نقاشي كه نقاش روي آن رنگهاي آماده را براي كار قرار مي دهد. |
پرسپكتيو |
| به معني دور نما و فن ترسيم بر حسب ديد. |
پورتره |
| به معني تصوير و نقاشي صورت. |
تابلو |
| پرده يا تخته اي كه روي آن نقاشي شده است. |
رآليسم | Realism | شيوه اي در نقاشي كه ناشي از واقع پردازي است و سوژه هاي خشن خشونت و كيفيت هاي ظريف ظرافت را با هم مي آورد. |
روكوكو | Rococo | شيوه اي در معماري ناشي از سبك باروك ولي ظريفتر از آن است و در اين سبك از هنر چين تقليد شده است. |
رومانتيسم | Romantisme | شيوه اي در نقاشي كه اساس آن احتراز از شكلها و قواعد نقاشي كلاستيك و پرداختن به عواطف انساني است و سوژه هاي آن اغلب موضوعهاي ساده و شكلهاي ابتدايي زندگي است. |
سورامپرسيون | Surimpression | از شيوه هاي نقاشي گروه مكتب امپرسيون. |
سورآليسم | Surrealisme | از شيوه هاي نقاشي كه اساس آن، نشان دادن خصوصيتهاي باطني است. |
سيلوئت | Silhouette | تصوير معمولا سياه از دوره ي يك شيء، خاصه نيمرخ سر انسان كه احياناً ممكن است بعضي خطوط اضافي سفيد براي تسهيل تجسم شيء داشته باشد، و توسعاً، نقاشي با رنگ يكنواخت،كه فقط كناره هاي آن از زمينه تمايز دارد. |
فرسنگ |
| نقاشيها با رنگهاي خيس خورده آهكي. |
فوتوريسم |
| شيوه اي در نقاشي كه اساس آن توجه به سرنوشت آينده بشري است، باني اين مكتب ماري تني است. |
فويسم |
| شيوه اي در نقاشي است كه اساس آن توجه آزادي وحشي و بي بند و باري است وجه تصميه اين سبك نيز همين است، باني اين سبك پل گوگن نقاش فرانسوي است. |
كاريكاتور |
| نوعي نقاشي كه نقاش در تهيه آن دقايق مشخص قيافه اشخاص را بارزتر و بزرگتر ترسيم كرده كه نقاشي صورت، خنده آوري پيدا مي كند. |
كاريكاتوريست |
| نقاشي شيوه كاريكاتور. |
كلاسيسم | Classisme | شيوه اي در نقاشي كه اساس آن تمايز صورتها و اشكال شخصيت هاي مذهبي از مردم عادي است. |
كوبيسم | Cubisme | سبكي از نقاشي كه اساس آن به اعتقادي توجه به زمان نسبي نيز مي باشد، اين سبك منحصراً جنبه هاي علمي و اختصاصي دارد. |
گونه سازي |
| چهره پردازي و صورت كشيدن در نقاشي است. |
مدل |
| نمونه نقاشي. |
مينياتور |
| شيوه اي در نقاشي، با ظرافت خاص ويژه مشرق زمين. |
مينياتوريست |
| نقاشي به شيوه مينياتور. |
ناتوراليسم | Naturalisme | شيوه اي از نقاشي بر پايه تقليد از طبيعت. |
هاشور |
| شيوه اي از نقاشي براي نماياندن سايه و روشن تصوير ها. |